مولانا بلخی
مثنوی معنوی دفتر ششم
بخش ۶۱ - جواب دادن قاضی صوفی را
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گفت قاضی گر نبودی امر مر ور نبودی خوب و زشت و سنگ و در ور نبودی نفس و شیطان و هوا ور نبودی زخم و چالیش و وغا پس به چه نام و لقب خواندی ملک بندگان خویش را ای منهتک چون بگفتی ای صبور و ای حلیم چون بگفتی ای شجاع و ای حکیم صابرین و صادقین و منفقین چون بدی بی ره زن و دیو لعین رستم و حمزه و مخنث یک بدی علم و حکمت باطل و مندک بدی علم و حکمت بهر راه و بی رهیست چون همه ره باشد آن حکمت تهیست بهر این دکان طبع شوره آب هر دو عالم را روا داری خراب من همی دانم که تو پاکی نه خام وین سؤالت هست از بهر عوام جور دوران و هر آن رنجی که هست سهل تر از بعد حق و غفلتست زآنک اینها بگذرند آن نگذرد دولت آن دارد که جان آگه برد مولانا بلخی