مولانا بلخی
مثنوی معنوی دفتر ششم
بخش ۱۹ - در آمدن ضریر در خانهٔ مصطفی علیهالسلام و گریختن عایشه رضی الله عنها از پیش ضریر و گفتن رسول علیهالسلام کی چه میگریزی او ترا نمیبیند و جواب دادن عایشه رضی الله عنها رسول را صلی الله علیه و سلم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
اندر آمد پیش پیغامبر ضریر کای نوابخش تنور هر خمیر ای تو میر آب و من مستسقیم مستغاث المستغاث ای ساقیم چون در آمد آن ضریر از در شتاب عایشه بگریخت بهر احتجاب زانک واقف بود آن خاتون پاک از غیوری رسول رشکناک هر که زیباتر بود رشکش فزون زانک رشک از ناز خیزد یا بنون گنده پیران شوی را قما دهند چونک از زشتی و پیری آگهند چون جمال احمدی در هر دو کون کی بدست ای فر یزدانیش عون نازهای هر دو کون او را رسد غیرت آن خورشید صدتو را رسد که در افکندم به کیوان گوی را در کشید ای اختران هم روی را در شعاع بی نظیرم لا شوید ورنه پیش نور نم رسوا شوید از کرم من هر شبی غایب شوم کی روم الا نمایم که روم تا شما بی من شبی خفاش وار پر زنان پرید گرد این مطار هم چو طاووسان پری عرضه کنید باز مست و سرکش و معجب شوید ننگرید آن پای خود را زشت ساز هم چو چارق کو بود شمع ایاز رو نمایم صبح بهر گوشمال تا نگردید از منی ز اهل شمال ترک آن کن که درازست آن سخن نهی کردست از درازی امر کن مولانا بلخی