مولانا بلخی
مثنوی معنوی دفتر چهارم
بخش ۱۱۲ - وحی کردن حق به موسی علیهالسلام کی ای موسی من کی خالقم تعالی ترا دوست میدارم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گفت موسی را به وحی دل خدا کای گزیده دوست می دارم ترا گفت چه خصلت بود ای ذوالکرم موجب آن تا من آن افزون کنم گفت چون طفلی به پیش والده وقت قهرش دست هم در وی زده خود نداند که جز او دیار هست هم ازو مخمور هم از اوست مست مادرش گر سیلیی بر وی زند هم به مادر آید و بر وی تند از کسی یاری نخواهد غیر او اوست جمله شر او و خیر او خاطر تو هم ز ما در خیر و شر التفاتش نیست جاهای دگر غیر من پیشت چون سنگست و کلوخ گر صبی و گر جوان و گر شیوخ هم چنانک ایاک نعبد در حنین در بلا از غیر تو لانستعین هست این ایاک نعبد حصر را در لغت و آن از پی نفی ریا هست ایاک نستعین هم بهر حصر حصر کرده استعانت را و قصر که عبادت مر ترا آریم و بس طمع یاری هم ز تو داریم و بس مولانا بلخی