مولانا بلخی
مثنوی معنوی دفتر سوم
بخش ۹۰ - شدن آن هفت شمع بر مثال یک شمع
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
باز می دیدم که می شد هفت یک می شکافد نور او جیب فلک باز آن یک بار دیگر هفت شد مستی و حیرانی من زفت شد اتصالاتی میان شمعها که نیاید بر زبان و گفت ما آنک یک دیدن کند ادارک آن سالها نتوان نمودن از زبان آنک یک دم بیندش ادراک هوش سالها نتوان شنودن آن بگوش چونک پایانی ندارد رو الیک زانک لا احصی ثناء ما علیک پیشتر رفتم دوان کان شمعها تا چه چیزست از نشان کبریا می شدم بی خویش و مدهوش و خراب تا بیفتادم ز تعجیل و شتاب ساعتی بی هوش و بی عقل اندرین اوفتادم بر سر خاک زمین باز با هوش آمدم برخاستم در روش گویی نه سر نه پاستم مولانا بلخی