مولانا بلخی
مثنوی معنوی دفتر سوم
بخش ۳۱ - وصیت کردن عمران جفت خود را بعد از مجامعت کی مرا ندیده باشی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
وا مگردان هیچ ازینها دم مزن تا نیاید بر من و تو صد حزن عاقبت پیدا شود آثار این چون علامتها رسید ای نازنین در زمان از سوی میدان نعره ها می رسید از خلق و پر می شد هوا شاه از آن هیبت برون جست آن زمان پابرهنه کین چه غلغلهاست هان از سوی میدان چه بانگست و غریو کز نهیبش می رمد جنی و دیو گفت عمران شاه ما را عمر باد قوم اسرائیلیانند از تو شاد از عطای شاه شادی می کنند رقص می آرند و کفها می زنند گفت باشد کین بود اما ولیک وهم و اندیشه مرا پر کرد نیک مولانا بلخی