مولانا بلخی
مثنوی معنوی دفتر اول
بخش ۱۶۵ - سال کردن آن کافر از علی کرم الله وجهه کی بر چون منی مظفر شدی شمشیر از دست چون انداختی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
پس بگفت آن نو مسلمان ولی از سر مستی و لذت با علی که بفرما یا امیر المؤمنین تا بجنبد جان بتن در چون جنین هفت اختر هر جنین را مدتی می کنند ای جان به نوبت خدمتی چونک وقت آید که جان گیرد جنین آفتابش آن زمان گردد معین این جنین در جنبش آید ز آفتاب کآفتابش جان همی بخشد شتاب از دگر انجم به جز نقشی نیافت این جنین تا آفتابش بر نتافت از کدامین ره تعلق یافت او در رحم با آفتاب خوب رو از ره پنهان که دور از حس ماست آفتاب چرخ را بس راههاست آن رهی که زر بیابد قوت ازو و آن رهی که سنگ شد یاقوت ازو آن رهی که سرخ سازد لعل را وان رهی که برق بخشد نعل را آن رهی که پخته سازد میوه را و آن رهی که دل دهد کالیوه را بازگو ای باز پر افروخته با شه و با ساعدش آموخته باز گو ای بار عنقاگیر شاه ای سپاه اشکن بخود نه با سپاه امت وحدی یکی و صد هزار بازگو ای بنده بازت را شکار در محل قهر این رحمت ز چیست اژدها را دست دادن راه کیست مولانا بلخی