مولانا بلخی
مثنوی معنوی دفتر اول
بخش ۳۷ - آتش کردن پادشاه جهود و بت نهادن پهلوی آتش کی هر که این بت را سجود کند از آتش برست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آن جهود سگ ببین چه رای کرد پهلوی آتش بتی بر پای کرد کانک این بت را سجود آرد برست ور نیارد در دل آتش نشست چون سزای این بت نفس او نداد از بت نفسش بتی دیگر بزاد مادر بتها بت نفس شماست زانک آن بت مار و این بت اژدهاست آهن و سنگست نفس و بت شرار آن شرار از آب می گیرد قرار سنگ و آهن زآب کی ساکن شود آدمی با این دو کی ایمن بود بت سیاهابه ست در کوزه نهان نفس مر آب سیه را چشمه دان آن بت منحوت چون سیل سیاه نفس بتگر چشمه ای بر آب راه صد سبو را بشکند یکپاره سنگ و آب چشمه می زهاند بی درنگ بت شکستن سهل باشد نیک سهل سهل دیدن نفس را جهلست جهل صورت نفس ار بجویی ای پسر قصهٔ دوزخ بخوان با هفت در هر نفس مکری و در هر مکر زان غرقه صد فرعون با فرعونیان در خدای موسی و موسی گریز آب ایمان را ز فرعونی مریز دست را اندر احد و احمد بزن ای برادر وا ره از بوجهل تن مولانا بلخی