حِسام خوسفی
غزل های خوسفی
غزل شمارهٔ ۱۷۲: چون ذرّه به خورشید تو داریم هوایی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چون ذرّه به خورشید تو داریم هوایی در فهم نیازیم به جز روی تو رایی از باغچه وصل تو بی برگ و نواییم باشد که ز گلرنگ تو یابیم نوایی آن غمزه که دی وعده وفا کرد به امروز آه ار نکند عمر من امروز وفایی ما عمر دراز قد چون سرو تو جوییم گر چه نبد از جانب اوطال بقایی در راه بسی دست زنان بی سر و پاییم ما هم بزنیم آنچه توان دستی و پایی با زلف تو حیف است که در بند خطاییم چون چین سر زلف تو کو نافه گشایی هجر تو کشیدیم به سودای وصالی درد تو چشیدیم به امید دوایی شب ناله من دامن افلاک بگیرد آخر رسد این ناله شبگیر به جایی در پای تو مردن هوس ابن حسام است هیهات که شاهیست تمنَّای گدایی حِسام خوسفی