حِسام خوسفی
غزل های خوسفی
غزل شمارهٔ ۱۶۵: دلم به چشم تو آمد به دودمان سیاه
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دلم به چشم تو آمد به دودمان سیاه حذر نکرد همانا ز خان و مان سیاه ز قید زلف تو پرهیز می کند دل من چنانکه مار گزیده ز ریسمان سیاه زبان برید قلم راز من هویدا کرد سرش بریده که در من کشد زبان سیاه فغان که صومعه گیران دورنگ و زّراقند به درعه های سفید و به طیلسان سیاه شبی دراز به باید که من بپردازم شکایت سر زلف تو با شبان سیاه چو خط سبز تو بگرفت طرف چشمه نوش خضر به آب حیات امد از مکان سیاه نشان خال تو بر دل نگاشت ابن حسام که هرگزش مرواد از دل آن نشان سیاه حِسام خوسفی