حِسام خوسفی
غزل های خوسفی
غزل شمارهٔ ۱۵۹: نگار من که میان بسته ام به خدمت او
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نگار من که میان بسته ام به خدمت او هزار شکر که مستظهرم بهمَّت او اگر چه در قدمش همچو سایه بی قدرم ز فرق ما مرواد آفتاب دولت او لبش به دور ازل جرعه ای به ما بخشد نمی رود ز مذاقم هنوز لذت او اگر چه در لبش آب حیات موجود است بسوخت سینه من زآتش محبت او بدین قدم نتوانم که راه او پویم بدین زبان نتوانم شمرد نعمت او کدام سر که توانم فکند در پایش کدام دیده که بینا شود به طلعت او حواله گر بسوی کعبه گر خرابات ست تو دم مزن که برون نیست از مشیَّت او مراد گوشه نشینان نعیم حور و قصور مراد ما همه او هرکسی و نیّت او ز یمن موکبش ابن حسام زنده شود گر اتّفاق گذر افتدش بتربت او حِسام خوسفی