حِسام خوسفی
غزل های خوسفی
غزل شمارهٔ ۱۵۴: گران جانی مکن جانا و بشنو
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گران جانی مکن جانا و بشنو مکن تکیه برین چرخ سبک رو میفکن عشرت امشب به فردا که روز نو بیارد روزی نو چو نتوان خورد بیش از روزی خویش  رها کن تا توانی این تک و دو بقا و ملک اگر پاینده بودی  که دادی تخت کیخسرو به خسرو تو چون طبل تهی دایم بفریاد زمانه می زند طبل روا رو دلا بیرون شو ار کاری نداری  برون شو بایدت از خود برون شو غلام همت آنم که پیشش نسنجد حشمت دنیا به یک جو شب ار در زاویه نبود چراغت بمان تا مشعل ماه افکند ضو بس است ابن حسام اینک که افتاد ز مهر ماه رویان بر تو پرتو حِسام خوسفی