حِسام خوسفی
غزل های خوسفی
غزل شمارهٔ ۱۴۱: بی نیازی تو و ما بهر نیاز آمده ایم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بی نیازی تو و ما بهر نیاز آمده ایم رفته بودیم ز کوی تو و باز آمده ایم روی دل در طرف زاویه ی تحقیق است ما بر این رو[ی] نه بر وجه مجاز آمده ایم دوش الطاف تو چون بنده نوازی می کرد گفت : باز آی که ما بنده نواز آمده ایم بی جواز خط تو رفتن ما ممکن نیست رقعه ای ده که به امید جواز آمده ایم تا مگر سرو قدت سایه کشد بر سر ما سر قدم ساخته از راه دراز آمده ایم بسته احرام ره کعبه اقبال شما بصفا سعی نموده به حجاز آمده ایم طاق ابروی تو پیوسته مرا در نظرست نظری کن که بمحراب نمازآمده ایم مگذاریم به داغ از تو [چو] شمع از سر سوز غالب آن است که با سوز و گذاز آمده ایم تا که محمود شود عاقبتت ابن حسام جان فدا کرده به دیدار ایاز آمده ایم حِسام خوسفی