حِسام خوسفی
غزل های خوسفی
غزل شمارهٔ ۱۳۰: دوش با زلفت به هم شوریده حالی داشتیم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دوش با زلفت به هم شوریده حالی داشتیم در سر از سودای ابرویت خیالی داشتم خط ابروی کجت در چشم من پیوسته بود راست گویی در نظر شکل هلالی داشتم گرچه با یاد دهانت عیش بر ما تنگ بود هر دم از شوق لبت شیرین مقالی داشتم چند روزی پای بند کلبه ی آب و گلم من که همچون طایران سدره بالی داشتم خرّما آن روز کان خورشید بر من تافتی حبّذا آن شب که با آن مه وصالی داشتم ای خوشا وقتی که ساقی وقت من خوش داشتی وز کف او چون می کوثر زلالی داشتم یاد باد آن روزگار خوش که چون ابن حسام گاه گاهی بر سر کویت مجالی داشتم حِسام خوسفی