حِسام خوسفی
غزل های خوسفی
غزل شمارهٔ ۱۲۲: بگریست ابر نیسان والوَرد قَد تبَسَّم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بگریست ابر نیسان والوَرد قَد تبَسَّم خامش چنین چرایی؟والطَّیر قَد ترنَّم کردند خانه رنگین عینای مِن دمُوعی از بس که اشک خونین قَد فاضَ مِنهُما دم دل کی رسد به جانان والحُزن لیسَ فیهِ دعوی کنی محبَّت والقلب غَیر مُغتَم ای باد عنبرین بوی یا مرحبا مَجِیک جانم ترا فدا باد جِئتَ خَیر مَقدم دل خست غمزه ی او لابدَّ من شفاءٍ مرهم طلب ز لعلش ای والشِّفاهُ مَرهم صد چشمه آب در چشم والنَّار فی فؤادی من غرق آتش و آب یا ویلَنا ترحَّم بیمار درد عشقم هیهات لَم تَعُدنی باری چو مرده باشم زرنی ولا تَلَوَّم راه صفا نپویی هذا طریق جَورٍ مهر و وفا نجویی انَّی اخاف تَندم ابن حسام دارد فی العیَنِ عین جارٍ ای نور چشم فانظُر الیهِ وارحَم حِسام خوسفی