حِسام خوسفی
غزل های خوسفی
غزل شمارهٔ ۵۱: به جرعه ای که ز جام جهان نما بخشند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
به جرعه ای که ز جام جهان نما بخشند کرشمه ایست که صد جام جم به ما بخشند نصیبه ای به گدایان مگر حواله شود در ان مقام که صد گنج بی بها بخشند به تیغ غمزه ی خوبان بنه سر تسلیم که کشتگان چنین تیغ را بقا بخشند زغیر قطع نظر کن که چشم ان داری که از مکاشفه ی وحدتت لقا بخشند اگر تو گوشه ی چشمی به ما کنی شاید زخاک پای تو انجا که توتیا بخشند دلا بیا که زدیوان فضل او روزی کرام او به کرم رقعه ای به ما بخشند اگرچه درگه لطف تو منزل جودست پدید نیست که این منزلت کرا بخشند به کوی دوست به دریوزه آید ابن حسام بود که خلعت خاصی بدین گدا بخشند مراکه غرقه ی دریای جرم و عصیانم مگر به عصمت مردان آشنا بخشند حِسام خوسفی