محمود شبستری
فصل دوم
بخش ۵ - تحقیق: وحدتش نیست از قبیل شمار
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
وحدتش نیست از قبیل شمار برتر آمد ز اندک و بسیار عدمی دان تعیّن اشیا نیست از نیست شد به نیست جدا جایز است امتیاز در اَعْدام وی نه فرد است در حقیقت و نام نیستیها به نیستی ممتاز هرمحالی شده محل جواز اعتبارات عقل دور اندیش ذهنی و خارجیت آردپیش من و تو، بی من و تو، ما و شماست همه یک ذات و کثرت از اسماست توئی تو نمود اوئی اوست انا و انت عین نحن و هوست عالم خلق و امر هر دو یکی است وحدت و هستی من و تو یکی است اصل اعداد بی مر واندک یکی آمد چو بشمری یک یک من ندانم که اندرین چه شک است که دو در اصل خود دو بار یک است ذات وحدت، صفات پس افعال واحد است و عدد ز روی مثال عشرات و مآت، باز الوف همچو خط است و سطح و نقش حروف آن زآحاد وز احد برخاست وین هم ازنقطه و نُقَط برجاست همچنین جسمها ز سطح و خط است که مر آن را وجود از نقط است سه موالید اگرچه از چار است از یکی بودنش بناچار است در هیولا و اصل انبازند آن ز صورت بود که ممتازند مکن ای خواجه درشمار غلط تا نگردی به هر چهار غلط هر یکی از مراتب اعداد گشته مخصوص از آن علی الافراد دارد اسما و خاصۀ بسیار نکند عقل مر ورا انکار سه در سه عداوت انگیزد چاردر چار با هم آمیزد لیکن این جمله خاصۀ احد است مظهرش عقد و رتبۀ عدد است باشد آن رتبه همچو شرط ظهور زاهن و سنگ گشت پیدا نور حکم شرعی خواص آن رُتَب است روز روشن در اندرون شب است سایه هم ظلمت است با خورشید گرچه ننمود جز به روز سپید بر تو بگشود سرّ این مشکل سرّ معنی «کیف مد الظل» صورت عکس تو در آئینه نه توئی و نه او هر آئینه عدم آئینه، ممکن آن عکس است بحقیقت همه جهان عکس است عکس آئینه گرچه هست هزار صورت از وی کجا شود بسیار خاصه اینجا که آینهست عدم هستی ونیستی، چه بیش و چه کم عدم آئینه، آینه عدم است که حدث در مقابل قدم است محمود شبستری