نیر تبریزی
غزلیات
شمارهٔ ۱۲۴: دلا گر گوهر مقصود خواهی دیده دریا کن
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دلا گر گوهر مقصود خواهی دیده دریا کن ز فیض دانۀ اشگ آستین پر درّ لالا کن بقوسین علایق چند چون پرگار سرگردان درون نه پای وجا از نقطۀ موهوم ادنی کن ز فیض شمس لاهوتی در این نادوس ناسوتی بتهلیلات اکسیریه نفس مرده احیا کن بدار الخیر حکمت نه رخ و در عین درویشی بنه اکلیل زر بر سر به تخت هر مسی جا کن اگر نقش بقا خواهی در ای مرآت طبعانی هیولا را بصورت آر و صورترا هیولا کن چو دیو خیره در چاه طبیعت سرنگون تا کی بیا بر شکل انسانی نگاهی سوی بالا کن اگر چون پورعمران طالب نور تجلائی عصای مسکنت بر دست گیر و سینه سینا کن یکی کن جوهر روح و جسد با نقش لاهوتی ره توحید گیر و ترک تثلیث نصاری کن نمیگویم ز ایجاد طبیعی سر بزن لیکن بتکلیف ازادای آنچه آنجا خواهی اینجا کن ز گنج عقل میراث پدر دست آور و بنشین بصدر علم و بر قدّوسیان تعلیم اسما کن چو کرکس بر سر مردار دنیا پر زنان تا کی بقاف قرب نه پای و مکان بر فرق عنقا کن نیر تبریزی