نیر تبریزی
غزلیات
شمارهٔ ۱۲۰: ای ساقی جان آبی بر آتشم از می زن
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای ساقی جان آبی بر آتشم از می زن چنگی بکف آر چنگ نائی تو هم آن نی زن مطرب تو هم از در مست باز آی و برافشان دست گاه از بم و گاه از پست باهنگ طرب پی زن تا عمر بود باقی باز آی ز زرّاقی بر گیر لب ساقی هی بوسه پیاپی زن تا چند غم هستی در رفعت و در پستی پائی ز سر مستی بر تخت جم و کی زن کوبند دلت چون شد کز خیمه بهامون شد عشق آمد و مجنون شد زو بانگ بهر حی زن چونمو نکنی تا تن در عشق مکوب آهن بر منظرۀ سوزن اشتر نرود پی زن خواهی که رهائی دل ز اندیشۀ بیحاصل دیوانه شو ای عاقل بر اسب بنین هی زن سنجاب و خز ادکن بار است ترا بر تن خود را بتنور افکن بر بهمن و بردی زن رو هستی مطلق جو باطل بهل و حق جو وانشبی محقق جو پا بر سر لاشئی زن بختی طمع پی کن طومار امل طی کن خود مفلس لاشیئی کن بر حاتم و بر طی زن خاک در جانان شو تاج سر شاهان شو نی سوی صفاهان شو بی لاوه ره وی زن شاهنشه دین حیدر کیهان ور و کیوان فر از بندگی آندر بر جبهۀ جان کی زن ما هالک و داقی اوست ما تشنه و ساقی اوست وجه الله باقی اوست هان بانگ هوالحی زن نیرّ دل سودائی سر داده بشیدائی گو زلف چلیپائی گو سلسله بردی زن نیر تبریزی