نیر تبریزی
غزلیات
شمارهٔ ۱۱۱: دل به دریا زدن از چشم تر آموختهام
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دل به دریا زدن از چشم تر آموخته ام چه هنرها که ز فیض نظر آموخته ام غوطه خون جگر کس نبرد راه چو من که من این غوطه به خون جگر آموخته ام حق شکرانۀ پروانه فرامش نکنم که از او ساختن بال و پر آموخته ام با خیالت مژه بر هم نگذارم کاین کار من به بیداری شب تا سحر آموخته ام دیده را تاب تجلای حضور تو نبود خود بر آتش زده تا این هنر آموخته ام به سر زلف در ازت که من ار در همه عمر غیر سودای تو کاری دگر آموخته ام زآب چشم نرود نقش تو کاین فن بدیع من به خون دل و سوی بصر آموخته ام آه اگر تیغ تو ترک سر نیرّ گوید سال ها پا زده تا ترک سر آموخته ام نیر تبریزی