صغیر اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۲۹۶: گم گردد آسمان و زمین در فضای دل
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گم گردد آسمان و زمین در فضای دل مرغی است جبرئیل امین در هوای دل از دل متاب رخ که توانی جمال حق بینی عیان در آینهٔ حق نمای دل خلد برین که آن همه وصفش شنیدهٔی عکسی بود ز روضهٔ دارالصفای دل چون گشت کاروان وجود از عدم روان دل پیش بود و کون و مکان در قفای دل بین دل برای کیست که شد خلق عالمی بهر تو و تو خلق شدی از برای دل آن سلطنت که بهر سلیمان دهند شرح دادش خدا از آنکه شد از جان گدای دل اوصاف دل چسان من بی دل کنم بیان از دل که آگه است بغیر از خدای دل این گونه گونه رنگ که بینی بود تمام انوار روی شاهد خلوت سرای دل با آنکه آسمان وزمین نیست در خورش گنجد بدل خدای بنازم فضای دل جای خدا بدل بود این خود معین است آن سینه را بجو که در آن هست جای دل حق را مکان بدل بود و بس ز حق صغیر بیگانه است هر که نشد آشنای دل صغیر اصفهانی