صغیر اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۲۰۱: شوخی به همه خلخ و فرخار نباشد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
شوخی به همه خلخ و فرخار نباشد کاندر بر تو با همه فر خوار نباشد از سبحه و زنار بود زلف تو مقصد در دیر و حرم غیر تو دیار نباشد چون دیده ببندم توام اندر دلی و بس چون باز کنم جز تو پدیدار نباشد روی تو بهر دیده پدیدار و لیکن هر دیده ترا قابل دیدار نباشد منصور بصد شوق سوی دار شد آری پا بست تو باکش ز سر دار نباشد با باد صبا سر دل خویش بگویید کاین بی سر و پا محرم اسرار نباشد چون گنج نهفتم بدل خود غم خود را با هیچ کسم حاجت گفتار نباشد زیرا که اگر دوست بود به که نرنجد ور خصم بود به که خبردار نباشد شادی دو عالم غم یار است صغیرا صد شکر تو را غیر غم یار نباشد صغیر اصفهانی