صغیر اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۱۴۸: دل ز راه دیده از نور جمالش روشن است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دل ز راه دیده از نور جمالش روشن است اندر این کاشانه تابان آفتاب از روزنست زاهدا حق را تو میخوانی ز عرش و من ز دل از خدا دوری تو کوته کن سخن حق با منست از لباس طبع بیرون آمصفا شو که هیچ رنگ و بویی نیستش تا غنچه در پیراهن است بی گره چون رشته شو تا طی نمائی راه عشق ورنه درمانی که تنک اینره چو چشم سوزنست چند پیش خوشه چینان میبری دست طمع آنچه میخواهی تو زینان پیش صاحب خرمنست ای بسا کس را که دعوی سلیمانیست لیک ظاهر ایشان سلیمان و درون اهریمنست دل بدست آور که خلق و خالقت دارند دوست زانکه پیش خلق و خالق اینصفت مستحسنست از گلستان جهان آنانکه پوشیدند چشم خود درون جانشان صد گونه باغ و گلشنست صبر کن بر محنت دوران که راحت در قفاست گرچه تاریکست شب ام ا بصبح آبستنست آنچه میگویند شرح عشق اینها گفتنیست هست مطلبها بسی کاینها برون از گفتنست رو بخر با نقد هستی نیستی همچون صغیر کاین متاع پربها ایمن ز دزد و رهزنست صغیر اصفهانی