صغیر اصفهانی
قصیده ها
شمارهٔ ۵۸ - در نعت سیدعالم نبیاکرم محمد مصطفی (ص)
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دو جهان نمی و ترشحی زیم عطای محمدی کتب و صحایف انبیا صفت و ثنای محمدی نفکند سایه زناز اگر بزمین وجود مقدسش نه عجب که خلقت مهر و مه بود از ضیای محمدی بطلب رضای محمدی چو رضای حق طلبی دلا که رضای حق نبود مگر طلب رضای محمدی بجهان ز جمله ما سوی مطلب تجلی کبریا مگر از دلی که در آن بود اثر صفای محمدی چه غمم زدوزخ اگر فتد نظرم بروی نکوی او که بود بهشت برین من بخدا لقای محمدی ز ازل هر آینه تا ابد بخلایق آنچه پی رشد سخن از خدای جهان رسد بود از ندای محمدی بگشای پر بهوای او اگرت هوای خدا بود که عروج حق طلبان بود همه در هوای محمدی چو فلک بشد برکوع وی زنجومش از ره مکرمت بفشاند مشت جواهری کف باسخای محمدی بفصاحت ار بودت رهی بگشای گوش حقیقتی که بسمع جان انا افصحت رسد از نوای محمدی بامید آن همه انبیا بخریده رنج و غم و بلا که شود معالجه دردشان مگر از دوای محمدی نرسیده تا که هلاکتت تو هم ای مریض هوا درآ به مریضخانهٔ شرع وی ز پی شفای محمدی تف آفتاب جز از ند همه را بخر من جان شرر مگر آنکه سایه فکن شود بسرش لوای محمدی بفرشتگان همه مفتخر شده جبرئیل امین از آن که فزونتر از همه سوده سر بدر سرای محمدی همه را صغیر خوشست دل بکسی و مالی منصبی چه در این جهان چه در آن جهان منم و ولای محمدی صغیر اصفهانی