میرزا حبیب خراسانی
غزل ها
شمارهٔ ۱۲۹: دست ساقی دوش در محفل درخت طور بود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دست ساقی دوش در محفل درخت طور بود باده چون مصباح و مینا چون زجاج نور بود پیر ما با یک قدح می، محو کرد از خاطرش هر چه از فضل و هنر زاهد بر او مغرور بود بر زمین بیت المقدس شد خرابات مغان بر فلک نزد ملایک خانه معمور بود تا کی آدم کشت، کرد ابلیس سیرابش بخون این می گلگون که در جام است از آن انگور بود چشم ساقی نیمه شب مست و سحرگاهان خراب وقت صبح از باده دوشین عجب مخمور بود قسمت رندان شد از روز ازل جام الست شیخ و زاهد را اگر قسمت نشد معذور بود هر که در میخانه بر گرد خم می زد طواف حج او مقبول بود و سعی او مشکور بود میرزا حبیب خراسانی