میرزا حبیب خراسانی
غزل ها
شمارهٔ ۱۲۶: من در این صحرا نهادم پا که نخجیرم کنند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
من در این صحرا نهادم پا که نخجیرم کنند در خم زلف بتی گردن بزنجیرم کنند سخت ویرانه شدم، از خویش بیگانه شدم از کرم هنگام آن آمد که تعمیرم کنند من که لوح ساده ام هر نقش را آماده ام دست نقاشان قدرت تا چه تصویرم کنند آیه حقم ولی نایل برحمت یا عذاب خود ندانم تا که دانایان چه تفسیرم کنند من نحاس تیره و قلب و سیاه خیره ام کیمیا کاران مگر تبدیل و تغییرم کنند خاک گشتم خاک و دارم چشم از اهل نظر کز نگاه لطف و رحمت باز اکسیرم کنند گر ز من خشنود باشد خاطر پیر مغان نیست باکی شیخ و زاهد هر چه تکفیرم کنند میرزا حبیب خراسانی