میرزا حبیب خراسانی
غزل ها
شمارهٔ ۸۱: دلم در سینه چون ساغر بجوش است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دلم در سینه چون ساغر بجوش است بیا ساقی که مینا در خروش است ز خون ماست یا خون حریفان که لعلش باده رنگ و باده نوش است هجوم آور شد آنسان لشکر غم که می نیز از حبابش درع پوش است ز پند حضرت پیر خرابات هنوزم این حدیث اندر بگوش است که زیر چرخ جای عافیت نیست وگر باشد بکوی میفروش است ببین آئین درویشی ز ساغر که سر تا پا دهان دائم خموش است ز بانگ قهقهه مینا توان یافت که میخانه پر از بانگ سروش است میرزا حبیب خراسانی