وفایی مهابادی
غزل ها
شمارهٔ ۷۰: مرا تحیر از آن زلف و روی و نرگس مست است - دو شب، دو روز، دو نرگس، به شاخ گل که شنیده؟
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مرا تحیر از آن زلف و روی و نرگس مست است دو شب، دو روز، دو نرگس، به شاخ گل که شنیده؟ چرا ز تاب جمالت عرق گرفته عذارت؟ که روز روشن و بر برگ لاله ژاله چکیده ز غیرت لب و روی تو کیست نا شده رسوا شکر به آب نگشته است گل قبا ندریده شهید زلف توام بوسه ای ببخش از آن لب که میل شربت تریاک کرده مار گزیده هوا عبیر فشان است و باد غالیه بار است مگر به طره ی جانان نسیم صبح وزیده ز جان هر دو جهان گلبنی به ناز سرشتند در او ز عکس جلال و جمال نور دمیده شکفت گل به درآورد و صد بهشت برین شد تو آن درخت گلی نورسیده و نور دو دیده چه غم به کوی تو گرد سر تو گشته «وفایی» که عندلیب بهشتی به شاخ سدره پریده وفایی مهابادی