وفایی مهابادی
غزل ها
شمارهٔ ۶۲: گر من سوخته بر شاهد خوبان برسم - پشت شاهین شکند شهپر بال مگسم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گر من سوخته بر شاهد خوبان برسم پشت شاهین شکند شهپر بال مگسم عاجز نفس شدم سنگ دل از صحبت او مرغ باغ ارمم هم نفس خار و خسم طوطیان در چمن هند به شکر شکنی من بی چاره گرفتار بلای قفسم بی خود از ناله فریاد دلم، وای به من کاروان رفته و غافل ز فغان جرسم هیچ کس نیست چو من بی خبر افتاده ز راه دست من گیر خدایا که عجب هیچ کسم بس که از ناله ی زلف تو شدم نغمه سرا خواند اکنون همه کس بلبل مسکین نفسم شاهبازان به تو نازان، به تو پرواز کنند من با این بال و پر ریخته اندر که رسم؟ کرم دوست به جای است «وفایی» مخروش جای دارد که برآرند همه ملتمسم وفایی مهابادی