وفایی مهابادی
غزل ها
شمارهٔ ۵۶: خوشا روزی ز دنیا دربه در بم - ز جستجوی عالم بی اثر بم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
خوشا روزی ز دنیا دربه در بم ز جستجوی عالم بی اثر بم شبان و روز نالان در بیابان حریف شب رو باد سحر بم نفهمد هیچ کس نام و نشانم اگر عاقل اگر آشفته سر بم به هر مرزی دواند گرد و بادم به هر جایی که خواهم خاک سر بم به چشم تر گذارم آستین را گهی بی مادر و گه بی پدر بم چراغی در دلم گیرد فروغی که از روشن دلی یار فنر بم گهی شادان، گهی خندان شب و روز گهی نالان، گهی خونین جگر بم ز صهبایی چنان دیوانه گردم که از غوغای محشر بی خبر بم نمی دانم چه سازم تا بسوزم کزین بود و نبودم خود به در بم مگر نالان به روز آرم شبی را به زاری دست و دامان سحر بم «وفایی» را نمی دانم علاجی مگر سر تا قدم غرق نظر بم وفایی مهابادی