وفایی مهابادی
غزل ها
شمارهٔ ۷: شانه زد بر روی خود چون طره ی دلاله را - یاسمن بر ماه من داغی به دل زد لاله را
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
شانه زد بر روی خود چون طرهٔ دلاله را یاسمن بر ماه من داغی به دل زد لاله را پر عرق شد لعل او از چشم، چون رو برافروخت پس چرا گویند مهر از گل بگیرد ژاله را؟ روزها دل در پی زلف تو آه و ناله کرد جز پریشانی چه حاصل گشت آه و ناله را؟ گم شد از بیداد خط، شیرینی لعل لبش غارتی کردند آوخ، هندوان، بنگاله را جز خط روی تو در زلف پریشان کس ندید عقرب عنبر فشان و ماه مشکین هاله را در خط خود بین به افسون عالمی را راه زد گمره آن کو پی رود آوازه ی گوساله را چون «وفایی» التفات نرگس مغ بچگان بگذرانیدم به مستی عمر چندین ساله را وفایی مهابادی