جیحون یزدی
قطعه ها
شمارهٔ ۱۱: نبندد مرد عاقل دل بد این فرتوت زن دنیا - که سودش جملگی سو کستوشکرش سربسرشکوی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نبندد مرد عاقل دل بد این فرتوت زن دنیا که سودش جملگی سو کستوشکرش سربسرشکوی بلی عاقل نداند شش جهه را غیر افسانه بلی کامل نبیند نه فلک را جز باستهزا بمیرد پیش از مردن ببخشاید پس از جستن که گنجش بر روان رنج است و عزش در نظر عزی بسان راد سعدالملک کز نیروی دانائی همی در زندگانی خویشتن را داند از موتی اگر پاید جز از ایزد نخواهد مکنت و رامش وگر میرد جز از یزدان نخواهد جنت و طوبی ولیکن اف بگیتی کاینچنین میری مجرد را کنون چندیست کش مسلول کرد ازگونه گون حمی کسی کاندر بقا هردم فنا را یافتی مدغم از این بیماریش دل داد بر ترک جهان فتوی چو اندر فطرت جیحون بخود دیدی خلوص افزون زوی پیش از وفاتش خواست مرتاریخ را انشا مردد درحیات و بر مماتش فکرها کردم که برافنای او خوفم بدو زابقای اوبشری خرد هی زد به من اخر که ای مامور ما آخر بگو مقرون به لطف حق چه در دنیا چه در عقبی جیحون یزدی