جیحون یزدی
غزل ها
شمارهٔ ۷: دلت آن به که بهم چشمی چشم تونکوشد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دلت آن به که به هم چشمی چشم تو نکوشد یا به بیماریش از صحت خود چشم بپوشد تو بعناب مداوا نتوانی که زخجلت پیش عناب لبت شیره عناب بخوشد خود چه دلسوخته بوسه زدت کز تف عشقش تب برآوردی وزان لب همه تبخاله بجوشد گو طبیعت ندهد نسخه بتجویز بنفشه که برخط تو عطار بنفشه نفروشد اگر از ناله نی تابش تب از تو شود طی گوش سوی دل من دارکه چون نی بخروشد بسکه شیرین لب تو خنده زد از گریه جیحون ننشینم ترش ار چند گهی تلخ بنوشد زعفرانیست رخت از تب وزانش بستودم که همی خواجه به خنده غزلم چون بنیوشد جیحون یزدی