جیحون یزدی
قصیده ها
شمارهٔ ۴۵ - وله
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
سزد که یزد نوازد ببام گردون کوس بشکر آنکه رسد موکب امام از طوس بایمن اندرش از صدق صوت یا سبوح بایسر اندرش از قدس بانگ یاقدوس دگر خصایص تسبیح آید از زنار دگر معانی تکبیر خیزد از ناقوس کنون مسایل موهوم را نگر معلوم کنون مشاکل معقول را نگر محسوس ایا نسیم سحر ای سمند جم تا چند بگرد خرگه معشوق و عاشقی جاسوس یکی بپوی و بسوزان مجامر پرویز یکی بپای و برافشان ذخایر کاوس چمن ز سبزه بیارای چون پرطوطی دمن زلاله بپیرای چون دم طاوس بپیچ پنجه مهر و بگو که راه بروب بمال گوش سپهر و بگو که خاک ببوس بدین نمط چو فزودی بیزد آرایش زبندگان امامت بخواه عز جلوس نی این حدیث خطا شد زمن که شخص امام بس است از پی آرایش بلاد نفوس فلک بمحفل دربان او چو فانوسی است که هست مشعل خورشید شمع آن فانوس در این قوافی مجهول تا بود معروف بود حبیبش مسعود و حاسدش منحوس جیحون یزدی