ترکی شیرازی
فصل پنجم | قطعه ها و تک بیتی ها
شمارهٔ ۱۷ - محراب دعا
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آفتاب از شرم رویش رخ کند پنهان به ابر ماه من از چهرهٔ خود گر براندازد نقاب چون گذارد بر زمین پا سرو سیم اندام من هر که بیند گویدش یا لیتنی کنت تراب ابروی دلدار من مانا که محراب دعاست هر دعا کانجا شود بی شبه گردد مستجاب دیدمش خون می چکد از چهرهٔ همچون گلش این سخن شد راست کز گل می شود حاصل گلاب هر چه من با او کنم او نیز با من می کند من به او عجز و نیاز و او به من خشم و عتاب دیدمش در جامهٔ نیلی به سر مشکین کلاه گفتم این روزی ست کز مغرب برآید آفتاب سرخی سرپنجه اش «ترکی» نه از رنگ حناست پنجه اش دارد ز خون عاشقان دایم خضاب ترکی شیرازی