ترکی شیرازی
فصل سوم | سوگواری ها
شمارهٔ ۱۰۴ - آتش غم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چه شد که ای گل من! این چنین تو پژمردی چراغ محفل من از چه زود افسردی مگر به خواب چه دیدی که لب فرو بستی دل شکسته ما را دوباره بشکستی شوم فدای تو ای نوگل گلستانم! چرا خموش شدی بلبل خوش الحانم؟ تو از برادر من، یادگار من بودی انیس و مونس شب های تار من بودی به راه شام، که بودی ز جان همآوردم ز سوزن مژه خارت ز پا درآوردم میان را چو بسیار صدمه ها دیدم تو ز شام، ز کرب و بلا رسانیدم پرید از قفس تن، کبوتر جانت الهی آنکه شود عمه ات به قربانت به حیرتم که چرا عمه ات نمی میرد؟ اجل کجاست چرا جان من نمی گیرد؟ چه صدمه ها که ز کفار دیدی ای دختر! به روی خار پیاده دویدی ای دختر! کسی نگفت که این طفل، بی مددکار است کسی نگفت پدر کشته و عزادار است رخت ز ضربت سیلی خصم، گشت کبود مگر که جرم تو ای نازدانه طفل چه بود تو پاره جگر و نور و دیده ام بودی گل ریاض دل غم رسیده ام بودی گمان نداشتم ای دختر برادر من! که می روی تو بهنگام طفلی از بر من ز رفتنت نه همین جان ناتوان سوخت که آتش غم تو در دلم شرر افروخت سکینه خواهرت از درد هجر، گریان است ببین ز مرگ تو چون موی خود پریشان است کنون کفن، از برای تو از کجا آرم که در خرابه، تنت را به خاک بسپارم دریغ و درد که کامی ندیدی از دنیا چو مرغ دام گسسته، پریدی از دنیا کلام «ترکی» از این رهگذر اثر دارد که از مصائب زینب دلش خبر دارد ترکی شیرازی