ترکی شیرازی
فصل سوم | سوگواری ها
شمارهٔ ۹۶ - تاب آفتاب
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گفت سکینه غمم حساب ندارد چشم من امشب،خیال خواب ندارد درد یتیمی ز کف ربوده توانم وای برآن کودکی که باب ندارد اصغرم ای عمه جان! چو سایر شبها چون شده امشب که اضطراب ندارد با پدرم گو بیا به سایهٔ خیمه پیکر تو تاب آفتاب ندارد عمه بر این قوم دون، بگو که سکینه بازوی او طاقت طناب ندارد خصم ستمگر زند مرا ره کین رحم به دل، خوفی از عقاب ندارد دشت ز نامحرمان پر است و ندانم عمه چرا؟ مادرم نقاب ندارد شیر به پستان، ز قحط آب، در این دشت مادر غمدیده ام رباب ندارد نظم تو «ترکی» ز چشم اهل مصییبت خون به چکاند اگر که آب ندارد ترکی شیرازی