ترکی شیرازی
فصل سوم | سوگواری ها
شمارهٔ ۲۳ - روز عاشورا
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
«کربلا شد خزان گلستانش که شکفت ارغوان ز دامانش» فلک از دست تو مرا در دل هست دردی که نیست درمانش در دلم درد بی دوایی هست که نه پیداست حد و پایانش بر زبانم نمی شود جاری غیر ذکر حسین و یارانش یادم آمد که روز عاشورا گرمی آفتاب سوزانش مرغ اگر پر زدی درآن صحرا می نمود آفتاب، بریانش سرور دین، ز صدر زین افتاد خاک بگرفت سر به دامانش آه از آن دم که اوفتاد به خاک بدن چاک چاک عریانش زخم برتن ز اختر افزون داشت بسکه کردند تیربارانش شمر ببرید از قفا سراو در میان دو نهر، عطشانش برد خولی سرش به خانهٔ خویش کرد اندر تنور، پنهانش سر او در تنور و، در صحرا جسم مجروح بهتر از جانش زین مصیبت فغان به بزم یزید پیش چشم زنان و طفلانش سر سلطان دین، به طشت و یزید چوب می زد به لعل مرجانش بوسه گاه رسول را آزرد آن ستمگر ز چوب خزرانش روز وشب « ترکی » از برای حسین خون دل می چکد ز مژگانش ترکی شیرازی