ترکی شیرازی
فصل اول | لطیفه نگاری ها
شمارهٔ ۱۱۷ - سوختن در عشق
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بیا ساقی خرابم کن، خراب از یک دو پیمانه که از مستی نیآبم هر چه جویم راه کاشانه به میخانه ز می شویید و بسپارید در خاکم اگر مردم من ای میخواره گان! در کنج میخانه غریبانه به کویت کرده ام در گوشهٔ منزل همی ترسم بمیرم بر سر کویت غریبانه مرا گر می کشی باری بکش با تیغ ابرویت که بر دست تو شاید کشته گردم من شهیدانه مرا از سوختن در عاشقی پروا نمی باشد به پیش شمع رویت جهان فدا سازم چو پروانه نه تنها عاقلان دیوانه اند، از سحر چشمانت که سحر چشم تو دل می برد از دست دیوانه به گیسوی تو دل بستم، بریدم دل ز عمر خود به عشق ات آشنا گشتم شدم از عقل بیگانه نترسیدم ز نیش جان گزای عقرب زلفت شبی بر عقرب زلفت زدم دستی سفیهانه اگر بر کعبه روی تو چشم بت پرست افتد برای بت پرستیدن، نخواهد شد به بتخانه اگر رندانه بنشانم به چشم خود تو را روزی تو هم آیی برای دیدنم در خانه رندانه به جامی باده مستم می کن و وانگه ز من بشنو ز«ترکی» این غزل را ساقیا! مستانه مستانه ترکی شیرازی