ترکی شیرازی
فصل اول | لطیفه نگاری ها
شمارهٔ ۷۰ - رایحهٔ مشک
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
شورچه شرابی ست که بر سر زده ای باز جامی مگر از بادهٔ اخگر زده ای باز ساغر زده رسوا شود از خفتگی چشم از چشم تو پیداست که ساغر زده ای باز جامی زده ای باز از آن آب چو آذر بر جان من سوخته آذر زده ای باز پیداست که داری سر خون ریزی عشاق زین دست که بر قبضهٔ خنجر زده ای باز با کس اگرت نیست نگارا! سر کشتی پس چیست که دامن به کمر، بر زده ای باز دیروز، ز هر روز، فزون می زده بودی امروز، ز دیروز، فزونتر زده ای باز هر تیر جفایی که تو را بود به ترکش بر جان من خستهٔ مضطر زده ای باز از باد صبا می شنوم رایحهٔ مشک یا شانه بر آن زلف چو عنبر زده ای باز بوی سر زلفین تو یا بوی عبیر است یا روغنی از غالیه، بر سر زده ای باز «ترکی» اگرت رام شد آن اهوی وحشی هشدار که خود را به غضنفر زده ای باز ترکی شیرازی