ترکی شیرازی
فصل اول | لطیفه نگاری ها
شمارهٔ ۵۶ - گوهر اشک
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
به فلک، بانگ ناله ام بر شد گوش گردون، ز ناله ام کر شد نه فراق توام به خواری کشت نه وصال توام میسر شد دیده ام بسکه ریخت گوهر اشک دامنم پر ز در و گوهر شد همه شب از خیال ماه رخت تا سحر، دیده ام پر اختر شد در فراق توام بسی شب و روز شب به سر رفت و، روز آخر شد تا دلم شد اسیر خال لبت ناتوان بود، ناتوان تر شد این شکایت به جانب که برم که مسلمان، اسیر کافر شد من کشیدم جفای روز فراق شب وصلت نصیب دیگر شد بسکه خونابه، چشم «ترکی» ریخت صفحهٔ دفترش ز خون تر شد ترکی شیرازی