ترکی شیرازی
فصل اول | لطیفه نگاری ها
شمارهٔ ۵۳ - راحت جان
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
تا قد سرو تو در باغ دلم، موزون شد چشم خونبار من از اشک روان، جیحون شد تا به گرد مه روی تو خط سبز دمید روز من تار شد و، حسن رخت افزون شد بی سبب دور شدی از برم ای راحت جان! وز غم هجر تو آهم به سوی گردون شد تو علارقم من ای دوست! به همراه رقیب به چمن رفتی و از غصه مرا دل، خون شد شوخ لیلی وش من، سلسلهٔ زلف گشود بستهٔ سلسله اش صد چو من مجنون شد زاهد از گوشهٔ مسجد، به سوی میکده رفت آه و افسوس که در شرع، چه بی قانون شد سجده بر قالب آدم چو عزا زیل نکرد زان سبب بود که مردود شد و، ملعون شد هر که در میکده عشق، ننوشید قدح بی شک از دایرهٔ اهل صفا، بیرون شد بر سر کوی تو «ترکی» به چه خواری جان داد خبر از کس نگرفتی، که فلانی چون شد ترکی شیرازی