ترکی شیرازی
فصل اول | لطیفه نگاری ها
شمارهٔ ۴۱ - شرط دوستی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
روز نخست، دل به تو دادم عبث عبث داغ غمت به سینه نهادم عبث عبث دیدم کمند زلف خم اندر خم تو را دانسته در کمند، فتادم عبث عبث دل بر تو بستم از سر شب، تا به صبحدم از دیده راه اشک، گشادم عبث عبث هر شب ز هجر روی تو بی داد می کنم روزی نمی رسی تو به دادم عبث عبث من شرط دوستی به تو آرم به جا و تو بستی کمر چرا؟ به عنادم عبث عبث دانم که هیچ وقت، تو یادم نمی کنی اما نمی روی تو زیادم عبث عبث باشد که بینمت چو از این کو چه، بگذری در راه انتظار، ستادم عبث عبث نبود به غیر وصل تو در دل مرا مراد دانم نمی دهی تو مرادم عبث عبث «ترکی» زمان صحبت جانان نمی رود تا عمر باقی است، زیادم عبث عبث ترکی شیرازی