ترکی شیرازی
فصل اول | لطیفه نگاری ها
شمارهٔ ۲۵ - دیدهٔ دریایی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ساقی چه می ایی بود که در ساغر من ریخت کآتش ز یکی جام، ز پا تا سر من ریخت این می چه می ایی بود که از خوردن این می چون قطرهٔ باران، عرق از پیکر من ریخت بی شک می عشق است و همین است و جز این نیست این می که به پیمانهٔ من دلبر من ریخت خون من درویش تهی دست حلالش گر خون من آن دلبر سیمین بر من ریخت تیری ز کمان خانهٔ ابروش رها کرد خونی که نبود از بدن لاغر من ریخت درج گهرش دیدم و یاقوت لبش را از دیدهٔ دریایی من، گوهر من ریخت من مرغ خوش الحانم و، از سنگ حوادث افسوس و صد افسوس که بال و پر من ریخت «ترکی» به کفم دفتر اشعار فروشست سیلاب سرشکی که ز چشم تر من ریخت ترکی شیرازی