ترکی شیرازی
فصل اول | لطیفه نگاری ها
شمارهٔ ۸ - قامت رعنا
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای رخت چون صبح عید و گیسویت چون شام یلدا بوالعجب صبحی و شامی همچنان داری به یکجا خوش بود گر بوسم آن رخسار همچون صبح عیدت و آن شب یلدای زلفت را ببویم تا به فردا یک شب یلدا فزونش نیست در عالم به سالی وین عجب باشد که در یک ماه دیدم من دو یلدا گر کسی خواهد که بیند آن دو یلدا را به یک مه گو بیا در چهره ام بنگر دو زلف عنبرآسا چشم جادویت به غارت می برد از دست دینم خال هندویت دلم را میبرد از کف به یغما نی به تنها من گرفتارم به دام چین زلفت همچو من باشند در چین سر زلف تو تنها گر تو با این قامت رعنا خرامی سوی بستان تا قیامت سرو، از رشک قدت ماند به یک جا گفتی ام امروز و فردا میکنم از غم رهایت من که مردم از غمت تا کی کنی امروز و فردا مردمان گویند «ترکی» چشم پوش از روی خوبان کی تواند چشم خود پوشیدن از خورشید، حربا ترکی شیرازی