بلند اقبال
بخش سوم
بخش ۲۸ - حکایت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
خری باخری گفت در زیر بار که آسودگی نیست در روزگار به ما صاحب ار می دهدکاه وجو ببین جان زما می ستاند گرو گر ازخسته حالی به کندی رویم زندمان همی تا به تندی رویم چنین پشت ما ریش از بار اوست اگر ما بمیریم از آزار اوست مرا وتو را عاقبت می کشد ز بس آب و هیزم به ما می کشد جوابش بگفتا بروتا رویم من وتو کی از رنج فارغ شویم بباید همی رنج و زحمت کشید خدا بهر این کارمان آفرید کسی را چه قدرت به چون وچرا بخواه از خدا سبزه زار چرا بکن شکر کانسان نگردیده ایم به بیرحمی آن سان نگردیده ایم اگر پشت ریشیم از بار خلق نداریم دستی به آزار خلق نداریم خوف از سؤال وجواب نداریم پروای روز حساب یکی را خوش آید ز صوت هزار یکی را سرو آرد بانگ سار نه از آن خوش اید مرا نه از این که دارم دلی زار و اندوهگین مرا ناله نی خوش آید به گوش که یکباره از سر برد عقل وهوش حکایت ز یاران همدم کند مرا بی خبر از دوعالم کند بلند اقبال