بلند اقبال
بخش سوم
بخش ۲۶ - در شکایت از یکی از شاهزادگان
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ز شهزاده دارم دلی پر ز درد ندانی که بامن ز همت چه کرد گمانم که او پور شاهنشه است ز رسم بزرگی دلش آگه است ندانستم او مرد سوداگر است همی در پی اخذ سیم وزر است ز شاهان اگر بهره ای داشتی زر و سیم را خاک پنداشتی به مدحش همی شعرها گفتمی چه درها که در وصف او سفتمی به انعام من آفرین هم نگفت چه دروگهرها که دادم به مفت سزاوار هر بیت من خانه ای است که هر شعر من به ز دردانه ای است ز بی مایگی در کجا کس خرد به بازار کس در چرا پس برد نه من شعر گفتم که گیرم زری نرفتم پی زر گهی بر دری از اوخواستم بهر خلقی علاج که از ملک ویران نگیرد خراج ملخ کشت مخلوق را جمله خورد چه خواهد کس از آنکه جان داد و مرد بلند اقبال