بلند اقبال
غزل ها
شمارهٔ ۴۶۹: نه همی تنها دل ودین از کف من می بری
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نه همی تنها دل ودین از کف من می بری دین ودل از دست هر شیخ وبرهمن می بری دین ودل تنها نه از تن ها بری از هر که هست هوشش از سر صبرش از دل جانش از تن می بری ازکف خسرو اگر شیرین ارمن برد دل دل به شیرینی تواز شیرین ار من می بری گفته بودم دل به کس ندهم ندانستم که تو با دوچشم از یک نگه دل را به صد فن می بری گشته درعهدت حرام آسودگی بر مردوزن بسکه آرام وقرار از مرد واز زن می بری دشمنی با دوستان یا دوستی با دشمنان کآبروی دوست را در پیش دشمن می بری جا به قصر گلشن فردوس گویا کرده است گربلنداقبال را باخودبه گلخن می بری بلند اقبال