بلند اقبال
غزل ها
شمارهٔ ۴۵۶: برقع ز رخ گشودی دل ازکفم ربودی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
برقع ز رخ گشودی دل ازکفم ربودی چون دل ربودی ازمن خود رو نهان نمودی ای سرو قد مه رورفتی به حرف بدگو هر کس هر آنچه بد گفت در حق من شنودی از بردباری من جور توبیشتر شد برمهرم آنچه افزود بر قهر خود فزودی بامن جفایت ار هست از بهر آزمایش اندر وفا مگر نه صدبارم آزمودی یک دم نشد که چون دل اندر برم نشینی اما به پیش اغیار شب تا سحر غنودی روز ازل که دادم در عاشقی دل ازکف هم عاشقم تو کردی هم دلبرم تو بودی گشتم بلنداقبال فرخنده فال وخوشحال ز آئینه دلم چون زنگ هوس زودی بلند اقبال