بلند اقبال
غزل ها
شمارهٔ ۳۹۷: ای قدم خم گشته تر ز ابروی تو
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای قدم خم گشته تر ز ابروی تو وی دلم آشفته تر از موی تو معنی ز والقلم را یافتم چون بدیدم بینی وابروی تو آیه واللیل باشد بخت من سوره والشمس آمد روی تو خون به دل ماه از رخ نیکوی تو است یا به گل سرو از قد دلجوی تو چشم بندی می کنی یا ساحری چنگل شیر است با آهوی تو صولجان هر گه به کف گیری ز زلف دل همی خواهد که گردگوی تو عارفان در فکر نار ونورتو صوفیان در ذکرهای و هوی تو عاشقان را از سر شب تا به صبح قصه ها از طلعت وگیسوی تو درکلامم نیست الا وصف تو درمشامم نیست غیر از بوی تو ابرو باران خواست هر کس تخم کشت کشت من شد سبز ز آب جویتو صدهزاران منزل ار ره طی کنم باز بینم هستم اندر کوی تو مرحبا بر عشق وبرکردار عشق چون منی راکرده هم زانوی تو بردی از دست بلنداقبال دل آفرین بر قوت بازوی تو بلند اقبال