بلند اقبال
غزل ها
شمارهٔ ۳۶۷: ای پادشاه خوبان رحمی بر این گدا کن
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای پادشاه خوبان رحمی بر این گدا کن از مکرمت دلم را از قید غم رها کن من خسته وغریبم شددردو غم نصیبم گفتی که من طبیبم درد مرا دوا کن ما را نبود گاهی جز درگهت پناهی از مرحمتنگاهی گاهی به سوی ما کن با مهر وبا وفائی با هر دل آشنایی از ما چرا جدائی دوری مکن صفا کن تاج سر شهانی سطان انس وجانی از ما چرا نهانی چشمی به ما عطا کن در راهت از دل وجان باید نمودقربان از من بیا وبستان این هر دو را فدا کن اقبال ما بلند است فیروز وارجمنداست این جمله ریشخنداست او را تو با بها کن بلند اقبال